- خلیع العذار
- اسپ بی لگام، شتر بی افسار ، شکسته پالهنگ، افسار گسیخته
معنی خلیع العذار - جستجوی لغت در جدول جو
- خلیع العذار
- لگام گسیخته، سرگردان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افسار گسیخته مهار گسسته رهاکرده افسار در مورد ستوران بکار رود و مجازا برای آدمیان آید) : (مسعود... ازسر ضرورت با سلجوقیان صلح کرد و ایشان را خلیع العذار فروگذاشت)، کسی که راه نافرمانی و عصیان پیش گیرد و برده شرم وحسا بدرد: ... . خلییع العذار عذار در خدمت عارض عراق سبز کرده و تا آبی بروری کار باز آورد آب از دیده رفته)